۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

اما طولی نخواهد کشید که حکم های رهبری از پادگان های نظامی به وی دیکته شود


22 بهمن آمد و گذشت، هر چند شاید با آنچه آرزویش را داشتیم، تفاوت داشت، اما به نظر من، دستاورد های بسیار بزرگی برای ما داشت. دستاوردهایی که باید ماه ها تلاش میکردیم تا بدان برسیم. بزرگترین دستاوردی که حکومت به ما هدیه داد، آن بود که به اقشار مردمی طرفدار خود، که ماه ها در تلویزیون دروغ تحویل داده بود، خود بطلان حرف هایش را نشان داد. نشان داد که فقط به نیروی نظامی متکی است و بدون آن توان ایستادن ندارد. این معنا مسلما به تمام اقشار طرفدار خود، عمق بحران را منتقل کرد و آن ها فهمیدند که شاید نتوان به این حکومت در طولانی مدت دل بست. این اتفاق میمون را باید پرارزش بدانیم نه آنکه آنرا کوچک بشماریم. راسل در کتاب قدرت خود میگوید که آخرین فرم یک حکومت، یک حکومت عریان نظامی است، وقتی حکومتی وارد این فاز شد، دیگر به هیچ عنوان نخواهد توانست فرم خود را تغییر دهد. راسل عقیده داشت، وقتی حکومتی به شکل عریان قدرت اسلحه را به میدان میفرستد، یعنی به آخر رسیده است. شاید این فرم حکومت زمان طولانی تری نسبت به باقی فرم ها (قدرت سنت، قدرت روحانیون، قدرت رسانه و..) دوام داشته باشد، اما هیچگاه دیگر توان تغییر فرمش را نخواهد داشت. یعنی سیالیت قدرت از بین رفته و با یک قدرت صلب مواجه هستیم.
22 بهمن این نکته را به اثبات رساند که دیگر جمهوری اسلامی، نه یک حکومت ایدئولوژیک مبتنی بر باورهای شیعی است، نه قدرتی مبتنی بر اشرافیت، نه قدرت مبتنی بر دیوان سالاری و نه قدرتی مبتنی بر سنت ها جامعه. نتیجه ساده این گذار آن است که تمامی اقشار دیوانسالار، روحانی، اشرافیت و بخش های سنتی این نظام به طور کلی ریزش خواهند داشت و پس از این حکومت برای ماندن در قدرت، هر روزبه اجبار بیشتر بر نیروی نظامی متکی خواهد شد. جنگ های قدرت و حذف در میان نظامیان وسعت خواهد گرفت و تصیفه های گسترده در سپاه و ارتش شروع خواهد شد. هر آن احتمال کودتا ی بخشی از نیروهای نظامی علیه بخش دیگر افزایش خواهد یافت. به جرات میگویم که پس از این تمامی اقشار مردمی حامی حکومت ،دیگر حامی یک قدرت نظامی نخواهند بود و حتی به مخالفت های صریح با آن خواهند پرداخت. چون منافع سنتی و باورهای مذهبی آنان به هیچ وجه با خصلت ها و رفتار نظامی همخوانی ندارد.
پیروز 22 بهمن، جنبش سبز بود که حکومتی با ادعای سنتی و قدرت روحانی را وادار به اعتراف کرد که فقط قدرت نظامی دارد و بس. در میزان استحکام این نیروها هم چندان نمیتوان مطمئن بود چرا که پس از جنگ تحمیلی، تحت هیچ فشار خارجی  و آزمونی نبوده است تا بتوان قضاوتی از استحکام شیرازه آن داشت. جدا از آن که فرماندهان نظامی ریزشی که نفود بالایی میان بدنه داشته اند، نباید از رقابت های وسیعی که در میان نظامیان وجود دارد، غافل شد. رقابت هایی که در انتخابات سال 84 و کاندیداتوری قالیباف و حمایت بخشی از سپاه از وی و حمایت بخش کودتایی از احمدی نژاد به خوبی آشکار شده بود. بدیهی است که بعد از این، رقابت ها حتی رنگ و بوی حذفی و شاید خونین هم بخود خواهد گرفت. این درحالی است که فشار جامعه جهانی هر روز بر اقتصاد کشور که در دستان نهادهای نظامی است افزایش خواهد یافت و هر آن احتمال حمله خارجی هم خواهد بود.
برآیند اتفاقات هر چه باشد، یک امر مسلم است، و آن این که بزرگترین بازنده دیروز حکومت ولایت فقیه بود. ایدئولوژی این حکومت دیروز تمام شد و حکومت نظامی شروع شد. رهبر ایران به جای آنکه خوشحال باشد از این که توانست شوی تلویزیونی اجرا نماید، باید نگران میبود که بازی را به نظامی ها باخته است. شاید هنوز خودش خبر ندارد، اما طولی نخواهد کشید که حکم  های رهبری از پادگان های نظامی به وی دیکته شود، , و آن زمان وی  به این امر واقف خواهد شد اسیر نظامیان است و بس.





۲ نظر:

  1. mesle hamishe tafsire khubi dashtid mr. germany
    faghad nemidunam ba che zabuni begam ke manam doos daram balatarini basham, vaghean nemishe mano invite konid? Enghadr sakhte? Man hich kas ro nadaram ke invitam kone, mitunid profile mano too facebook check konid, zeidof@gmail.com, hatta roopooshe matabbam ham sabze, bekhoda man basiji nistam, man faghad yek moharebam :(

    پاسخحذف
  2. علی جان، این وبلاگ جرمنی نیست، وبلاگ تابلو داره و اسم نگارنده هم منبعث از همین اسم و تابلو هست.
    در ضمن بالاترین سیستم دعوت را بسته است و از هیچ کس کاری ساخته نیست

    پاسخحذف