پس از هفته های به ظاهر ساکت در عرصه مناقشات سیاست مداران جمهوری اسلامی، از دیروز این آرامش ظاهری با سخنان کروبی به هم ریخت. سخنان دو پهلوی کروبی، واکنش های متفاوتی را برانگیخت، هر چند به اعتقاد نگارنده ی این سطور، دوپهلویی و ابهام در حرف های کروبی عمدا بدین شکل و شمایل گفته شده است. اما، نکته مهم و مهجورمانده در سخنان کروبی را میتوان در به وسط کشیدن اسم خامنه ای در این معرکه دانست. به نظر میرسد که بر عکس برداشت برخی، این حرف های کروبی بیشتر از آن که حامل پیام به جنبش سبز باشد، حامل پیامی مهم به حاکمیت میباشد. رمز گشایی از این پیام، بدون در دست داشتن اسناد محکم از آنچه در پس پرده میگذرد، هرچند سخت بوده و مسلما بازه بزرگی از انحراف در تحلیل شرایط را شامل میشود ، اما برای این امر، میتوان از تجانس قسمت های مختلف پازل عملکرد سران جنبش، فعالین سیاسی اصولگرا و سران کودتا مدد گرفت.
در تحلیل پیشین از احتمال نزدیکی خامنه ای به هاشمی و معتدلیون نظام گفته شد و ذکر گردید که سپاه به عنوان بازنده اصلی این نزدیکی، مسلما مانع تحقق این سناریو خواهد شد.
نگارنده حتی ترور دکتر علیمحمدی را چندان بی ربط به این تاکتیک سپاه نمیداند. اما آیا این نزدیک شدن هنوز ادامه دارد و یا در جایی متوقف شده است؟ و یا پسگرد هایی داشته است؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، باید قرینه های عینی در صحنه سیاست جمهوری اسلامی را کنار هم چید.
در هفته های اول پس از عاشورا، خامنه ای به اعتدالیون نزدیک شد و طیف میانه رو نظام قوی تر شد و قدرت مانور بیشتری یافت. این ماجرا ادامه داشت تا وقوع 3-4 رخداد، که شاید سبب توقف این نزدیکی گردید. یکی از این حوادث، ترور دکتر علیمحمدی بود، مسلما این ترور حامل پیغامی برای همه نیروهای درگیر در این بازی بود، این که معنای دقیق این ترور چه بود، امری است که با اطلاعات موجود ما نمیتوان جواب دقیقی برای آن یافت. اما به صورت تقریبی میتوان گفت که حلقه های تندرو کودتاچی با این ترور به خامنه ای پیغام دادند که درصورت ادامه سیاست سازش، باید منتظر ترورهای بیشتر و ملتهب تر شدن بیشتر جامعه باشد. هر چند اینکه روز قبل از ترور نیروهای امنیتی به بازرسی منزل مسکونی این شهید پرداخته بودند، شاید شائبه سوزاندن مهره مطلع از امور مخفی رژیم در صحنه هسته ای را بیشتر تقویت نماید. اما به هر حال این ترور شروع یک دسته اتفاقاتی بود که پس از آن، این پروسه نزدیکی متوقف شد. مثال دیگر برای متوقف شدن این پروسه، حضور حسینیان و بروجردی در جلسه روبه فردا بود. که این برداشت را به ذهن متبادر میکرد که سرعت نزدیکی خامنه ای و معتدلین کمتر شده است. البته حضور شخص حسینیان این پیغام را داشت که طیف تندرو کودتاچی توانسته اند از خامنه ای امتیازاتی بگیرند. شاید بازتاب حرف های دکتر اطاعت در برنامه هفته پیشین در سطح جامعه در این تصمیم گیری بی تاثیر نبود و خامنه ای را به این واقعیت میرساند که اگر فضا را اندکی باز کند، بیشتر کنترل امود را از دست خواهد داد.
به هر حال صحبت های دیروز کروبی در این چهارچوب معنایی جز اتمام حجت با خامنه ای ندارد. چرا که بطور صریح خامنه ای را درگیر این تقلب نشان میدهد و به او متذکر میشود که اگر عقب گرد بیشتری داشته باشد، خود شخص وی را هم به صحنه منازعات خواهند کشید، و دو پهلو بودن این حرف ها یعنی این که ادامه کوتاه آمدن از سمت ما، منوط به قبول پذیرش اشتباه از سمت توست. معنای سخنان کروبی، در حرف های امروز هاشمی نمود بیشتری میباید، وقتی که هاشمی میگوید حل این مشکل از دست رهبری بر میآید. به نظر میرسد که اصلاح طلبان و طیف هاشمی و اعتدالیون، از دو دلی رهبری آگاه هستند و میدانند که خامنه ای نتوانسته طیف تندرو را مجاب به این معامله کند، و از خشم آنان ترسیده است. لذا دارند به خامنه ای پیغام میدهند که این آشی است که خود درست کرده ای، اگر حاضر به حذف آنان بشوی، که معامله ما به جای خود، و گرنه فکر نکن که باز با شخص تو کاری نخواهیم داشت. به عبارت ساده، اگر معامله میخواهی، این همه لفتش نده و احمدی نژاد رو حذف کن و گرنه روی خاموشی ما که پیش شرط مذاکرده بود، دیگر حساب نکن.
اما مهمترین نکته این اتفاقات را میتوان در تهدیدات امروز هاشمی جست، آنجا که میگوید:« در مورد سخنان اخیر آقای یزدی همان گونه که قبلا هم گفتم جوابم تا کنون به سخنان توام با عصبانیت و غرضآلود ایشان سلام بوده است، ولی با صحبتهای دیروز ایشان و اطلاعات رسیده، این بار بوی توطئه به مشام میرسد و درباره مسائل ایشان در زمان امام راحل و در جلسه انتخاب رهبری بعد از ارتحال امام و در قوه قضاییه به صورت کتبی مطالبی را گوشزد خواهم کرد.»
ساده ترین برداشت از این تهدید آن است که اوضاع طبق خواست و میل هاشمی پیش نمیرود. اما نکته مهم این تهدید شاید آن باشد که علاوه بر یزدی که این روزها از طرف کودتاچیان مشغول تخریب هاشمی است، به طور غیر مستقیم به خامنه ای هم پیغام فرستاده است. که اگر باز همچنان به رویه سابق رفتار کند، این بار ساکت نخواهد نشست. اکنون میتوان گفت که چرا کروبی دیروز پای خامنه ای را به قضایا باز کرد. و اگر سناریو ساده اندیشانه مطرح شده در تسلیم کروبی درست بود،خامنه ای مسلما امروز نمیگفت که به احدی باج نمیدهیم.
کوتاه سخن آن که روند نزدیکی خامنه ای به اعتدالیون چندی است متوقف شده، و گویا سپاه توانسته است خامنه ای را کامل مرعوب نتایج این نزدیکی نماید. اکنون پای شخص خامنه ای بطور مستقیم در منازعات باز شده است، و پیش شرط معترضان برای ادامه نزدیکی، سقوط احمدی نژاد تعیین شده است. چون اگر خامنه ای این کار را بپذیرد، مسلما کودتاچیان را در مقابل خود قرار داده و جبرا باید به اعتدالیون نزدیک شود و این پیروزی مهمی برای معترضین محسوب می شود. و معترضین این پیش شرط را زیرکانه جلو کشیده اند، و خامنه ای را تهدید میکنند که اگر این پیش شرط را نپذیرد، مسلما اینبار او را از انتقادات صریح به عنوان مسبب امور بی نصیب نخواهند گذاشت.
نگاه استاتیکی خامنه ای به سیاست از همان هفته اول پس از انتخابات او را تبدیل به خاکریز اول کودتاکرد و بعنوان یک طرف مناقشه معرفی کرد.عقل حکم می کرد با دیدن آن حجم اعتراضات ،خامنه ای خود را از این ورطه بیرون کشیده و در صدد برطرف کردن آن می کوشید که این کار را نکرد و تاکنون نیز با همان نگاه خشک و غیر منعطف که اساسا خصوصیت یک سیاستمدار نیست به همان رویه قبل ادامه دهد.
پاسخحذف