توضیح: نامه ای در مردادماه به برخی از اصلاح طلبان خارج از کشور نوشته بودم، و با لحنی گزنده از انفعالشان در راه اندازی یک کانال مستقل انتقاد کرده بودم. متاسفانه، افاقه ای در تحرک بخشیدن به این مهم نداشت، تا نامه یکی از دوستان امروز به دستم رسید و به خوبی فضایی تک تازی تلویزیون کودتا پس از عاشورا را وصف کرده بود. به هر حال، باید به این مهم، بیش از پیش، اهتمام ورزیم. بنده به شخصه دیگر امیدی به آقایان اصلاح طلب خارج نشین ندارم، باید خودمان دست بکار شویم. امید دارم نامه دوست عزیزم، شروعی باشد به تحرک های جدی تر.
نامه وارده:
نامه وارده:
خطاب به ایرانیان خارج از کشور:
چراغ جادویی رژیم را چاره ای باید اندیشید
عاشورا، صحنه اوج و خروش روح خفته ایرانی بود که به مقابله با استبداد کریه المنظر زمان برخاست. حرامیان شمشیرها از نیام برکشیدند و جنایت هایشان را با نام دین، بیشرمانه مهر مشروعیت زدند و ماه حرام را به خون هم میهنانشان آغشتند و اما شکوهمند مردمی بودند که خشونت پوشالی جنایتکاران حاکم را به هیچ گرفتند و خون سبزشان بر شمشیر استبداد پیروز گشت.
ایران در روز عاشورا فتح شد و تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ در دستان ظفرمند مردم قرار گرفت. اما دریغ، که تنها پس از یک روز، انحصار رسانه ای ایران با قطع اینترنت و ماهواره و همه وسایل ارتباطی و با سناریوهای مضحک یاس و ترس را به جامعه تزریق کرد و اگر چه دوران تحمیق مردم با جعبه افسونگر رمالان ساکن در صدا و سیمای ملی گذشته است ، با این وجود دستاوردهای بزرگ جنبش سبز در معرض تهدید قرار گرفت و جنبش و رهبرانش در چاه انفعال افتادند و ما نیز در این گوشه دنیا تنها کاری که از دستمان برمیآمد افسوس بود و حسرت! و تنها دلخوشی مان این بود که مردم تحت تاثیر این تبلیغات یکسویه قرار نگیرند.
و این قصه امروز و دیروز نیست. سیمای ضرغامی همچون جادوگری پلید دریافته است که چگونه در نبود رسانه های آزاد به درون خانه های مردم رفته و ظالم را به جای مظلوم، قاتل را به جای مقتول و پیروز را به جای مغلوب بنشاند و در این میان ما جامعه ایرانیان خارج از کشور با پتانسیل ها و ظرفیت های بسیارمان چه کرده ایم؟ جز این است که گاهی برای خالی نبودن عریضه دور هم جمع شده ایم و صدایمان را بلند کرده ایم و در دنیای آزاد خارج از ایران بعضاً شجاعانه شعارهای تندی هم داده ایم!
براستی آیا جامعه ایرانیان خارج از کشور، با همه پتانسیل ها و ظرفیت های مغفولش توانایی راه اندازی یک تلویزیون مستقل که بتواند انحصار رسانه ای دولت خودکامه ایران را بشکند، ندارد؟ آیا همچنان باید به انتظار خبرهای جهت دار و بیروح و مغرضانه رسانه هایی مثل بی بی سی باشیم که منافعی خاص را بر منافع ملی ایرانیان ترجیح میدهند؟ آیا تلویزیون هایی که در آنها جمعی خوشحال که هنوز در 40 سال قبل گیر کرده اند و هخاگونه به جای ارائه تحلیل های پرمحتوا به رهنمودهای سطحی برای جامعه ایران میپردازند، برآیند جامعه فرهیخته ایران در خارج از کشور هستند؟ حاشا که چنین باشد! ماهاست که نیاز به تلوزیونی همسو با اعتراضات جامعه ایران فریاد زده میشود و افسوس که هنوز آستینی بالا نزده شده است.
بر همه ایرانیان که دل در گرو آزادی مام میهن دارند، فرض است که در جهت شکستن انحصار رسانه ای ایران قدم بردارند و به یاری هم میهنان مظلومشان بشتابند. این وظیفه به خصوص بر دوش کسانی سنگینی میکند که در خارج از ایران به گروه های مرجع تبدیل شده اند و توانسته اند مقبولیتی در میان ایرانیان مقیم خارج از کشور بدست آورند. در این راه بدانند که اعتماد ایرانیان سرمایه راهشان خواهد بود.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفسلام من کارگردان حرفه تلویزیون هستم.تمامه امکانات هم برای ایجاده شبکه دارم .اما هیچکس حاضر نیست کمکم کنه.همه میترسن .حتا با .... صحبت کردم .تو میتونی کمکم کنی.من Idea رو میزارم تو youtube تو بذارشون تو بالاترین مردم که حمایت کنان بقیه قبول میکنن.اینم emaile من
پاسخحذفarshamrafiei@gmail.com