نامه ای به اپوزیسیون های مسلح ( از طرف یک عضو جنبش سبز)
این نامهرودرفضایاندوهازاعدامیکیدیگرازجواناناینمرز و بوم ، احسانفتاحیان، بهشمامینویسم. مخاطبخاصمن شمایید، ومخاطب عاممکلمردمایران
احسانهماعدامشد، اعدامیکهملتیرادرسوگنشاند. جوانیکهشایدبجزسربلندیمردمش، آرزوییدیگرنداشت. و چهبسیارجوانهابهساناحسانها، درراهمبارزهبرایآزادی، بهزعمخوشان، کشتهشدند و امروزازآنهاجزنامها و خاطرههاییدراذهانباقینیست. مسلماحکماعدام، مخالفانیدارد و موافقانیوبحثپیرامونآندرحوصلهاینمطلبنمیگنجد. اماآنچهمذموم و ناپسنداست، فضایخشونتیاستکهنتیجهاشآناستکههمهشاهدیم. فضایخشونتیکهیکجوانرابهانتخابروشمسلحانهبرایمبارزهنزدیکنمودهاست .بانیان و مسبباناینفضا، مسلماخاطیاناصلیهستند. اماعادلانهنخواهدبودکهدرتمامیامور، هموارهرژیمرامقصرجلوهدهیم و خودرامجبوربهعکسالعملبرایدفاع. روشیکهدرتمامیگروهها و احزاببامشیمبارزهمسلحانهبهخوبیبهچشممیآید. همهسخنازشروعجنگازطرفرژیممیرانند و خودرامجبوربهانتخاباسلحهبرایدفاعمشروع. گوییتنهاروشمبارزه، جنگیاستخونین، کهیابایدبکشی و یاکشتهشوی، تانهالآزادیسیرابگردد، تافرداروزیبارورگردد. آنچهمغفول و مهجوردراینمیانه، آنکههرخشونتی، زاییده و زایندهخشونتیدیگر . چشمدربرابرچشم، زندگیدربرابرزندگی .حالآنکه، زندگیهزاراناحسانبااینمکانیزمنابودشدهاست . چهسربازهاییکهناخواستهبهخدمتسربازیرفتهبودند، و فلکسرنوشتیبهترازکشتهشدندرجنگیکوررابرایشانمقدرننمودهبود. برخیازآنها، حتینمیدانستندکهباکهمیجنگند، امابایدسپردفاعازعملکردرژیممیشدند، اگرچهشایدخودنیزبدانانتقادیداشتند .و چهبسیارجوانانیکهبرایمبارزهباستمیکهبرخانواده و یاقومآنهارفته، راهیبهترازکشتننیافتند، و نهایتاخودنیزبهمرگیدردناکچشمازجهانفروبستند .دردمردمانیبیطرفکهزندگیشان، گرویبوددردستاینطرفیاآنطرف؛ خودکتابهاست . مردمانیبیخبر، کهروزیبهدلیلزندگیدرسرزمینیبحرانزده، خانه و کاشانهخودرادرآتشتوپوخمپاره، سوخته و ویرانیافتند، و جرمشان، فقطبیطرفیشانبود.
ازدرداینجنگها، چیزیبیشترنخواهمگفت، چهتصورهرکدام، تیریاستبرقلبهرایرانیوطندوست .کوتاهسخنآنکه، میخواهمازگناهشماسخنبگویم، و اینبدانمعنانیستکهگناهرژیم و یاطیفهاییازآنراندانم و معترفنباشم .ازآنجهترویسخنمباشماستکهبارژیمسخنانمانرادرتظاهراتها، شبنامهها و شعارنویسیهامیگوییم، و دیریستآنهارابهچالشطلبیدهایم . بابتخونبیگناهانیکهدرزندانها، بیجرماعدامشدند، بابتنداها و سهرابها، کهبزرگترینجرمشان، بودنشانبود .بودنیکهباخواستن و ساختنهمراهبود . و یابابتتجاوزاتیکهبهخواهران و برادرانماندرکهریزکهارواداشتهاند. اماباشمانیزسخنانیداریم. سخنازاینداریمکهروش و مشیشماراباورنداریم. آنراجزعاملاستمراربدبختیبرایخودتان و جامعهایرانینیدانیم.
نمیدانمچهمیتوانمخطابتانکنم، برادر، همزبان،هممیهن و یاهمزاد . اجالتاهموطنخطابتانمیکنم، چوناعتقاددارم، ایرانبرایهمهایرانیاناست، فارغازهرنژاد و زبان و مذهب و منش. هموطن، نسلجوانما، روشهایخشونتآمیزشمارانمیپذیرد و آنراسایهشومیمیداندکهتسلسلوارادامهخواهدیافت و هربارقربانیانیدیگرازطرفینخواهدگرفت. نسلمن، مبارزهمسلحانه و خشونتآمیزرابهسخرهگرفته و آنرادرمقابلجنبشعظیمیکهخودبهراهانداخته، روشیناکارآمدکهنتایجدردناکآننسلهاادامهخواهدداشتمیداند. بدونحصولاندکیپیروزی . اگرخلافاینبود، دراینسیسالکهدستبهتفنگبردهاید، وضعتانایننبود.
هموطن، شماسیسالباشعارآزادیمردمجنگیدید، کشتید و کشتهدادید، اماالانکجاایستادهاید؟ آیاوضعمردمانیکهبخاطرشانقیامکردید، بهترشده؟ آیارژیمراتضعیفکردید و سببرفرمها و اصلاحاتاساسیدررفتارها و موازینآنشدید؟ گروهیازشما، باتوپ و تانک و باپولدشمناینملت، لشکرکشیکرد، چهترورهاکهنکردید؟ چهبمبهاکهنترکاندید؟ چهتصویههاکهننمودید؟ امادریغازاندکیبهره و نتیجه . طرفهآنکههربارکهبهخیالخودتانپایههایاستبدادراهدفقراردادید، رژیمتوجیحییافتدرسرکوببیشتر، روشییافتدرتیکهتیکهکردنملت، بهانهایشدبرایکشتنها و زندانکردنهایبیشتر، دلیلیشدنبرپوشاندنعدمناکارآمدیسیستم . همهراشمابهثمنبخسیبهحکومتتقدیمکردید.
اماهموطن، نسلمنباعبرتازاشتباهشماها، جنبشیخلقکرد عاریازخشونتکهپیامشامیدبهزندگیبود، نهپیاممرگروشهایشما . بهدوختنتیکهتیکههایملتپرداختتاجداییهاروپرکند، بهنیازهایاساسیجامعهپرداختنهبهجنگهایایدئولوژیکشما. مشکلاترابهزبانهسادهبههمگان، حتیآنانیکهسواددانستنرانداشتننشانداد، تاهمهبفهمند، چوناعتقادداشتتامردمنفهمند، همراهنمیشوند. همگانرا، ازمذهبی و سکولار، ازلیبرال و سوسیال، ازروشنفکر و عامی، ازداتشجو و کارگر، درزیریکچترجمعکرد. یادگرفتکهاختلافهارااگرهمنمیتواندحلکند، مذاکرهعقلانیرابرایکمکردنشدرپیشبگیرد. یادگرفتکهدموکراسیاحترامبهحقوقاکثریت و حفظحقوقشخصیاقلیتاست. جمهوریخواه و اصلاحطلب و مشروطهچی و سلطنتطلبمهمنبود و نیست . ایرانیبودناساساست .نترسی و اتحادخودراباشعارنترسید، نترسید، ماهمهباهمهستیمبهگوشدیکتاتوررساند. درعرضچندماه، تولدخودرابهجهانیاناعلاکرد .رسانهراابزارمبارزهکرد، و پیامخودراازصفحهکلیدکامپیوتر و دریچهدوربینبهجهانمخابرهکردنهازلولهتفنگ.
هموطن، اگراستدلالتبرمشروعبودنمبارزهمسلحانه، شروعخشونتازطرفرژیماست، و کارخودرادردفاعازبودنتبهبهایکشتن و کشتهشدنتوجیحمیکنی، بدانازنظرماتوجیحینخنماستبرایرفعمسئولیت. خودبهترمیدانیکهرژیمدرخیابانهابهماشلیککرد، نداها و سهرابهایماروکشت، بهپدران و مادرانمانباباتومحملهکرد، بهخواهران و برادرانماندرزندانتجاوزکرد. اماهیچکدامراتوجیحیبرایاستفادهازابزارخشونتندانستیم و سرپیمانماندرمبارزهمسالمهآمیزنشکستیم، چوناعتقادداریمدیکتاتوریرفتنیاست و آنچهمیماندوطناست. پسماازامروزبهدرمانوطنفکرمیکنیم، نهآنکهخودنیززخمیبرزخمهایشاضافهنماییم. و اتفاقاتاریخدراینپنچماه، حقانیت و کارآمدیروشمارانشانداد.
هوطنمادراینپنجماه، بامقاومتمدنیخویشآنچنانپایههایدیکتاتوریرالرزاندیمکهشماهادرطیسیسالباتوپ و تانک و نارنجکنهتنهانتوانستیدبکنید، بلکهبرقدرتآننیزافزودید.
بیراهسخننمیروم، و پیامجنبشسبزایرانرابهشماهمعرضهمیدارم، تاشایدعقلانیت، شمارابهمردمایرانپیونددهد. اسلحههابرزمیننهید، و ساز و کارمدنیبرایآنچهطالبشهستیددرپیشگیرید و بدانیدکهاینجنبشازانهمهایرانیاناست، بهشرطآنکهمنادیپیامامیدبهزندگیآنباشند. ایرانسبزفردا، ایرانیاستکهدرآنترک و کرد و فارس و بلوچ و ترکمن، عرب و عجم، مسلمان و یهودی و زرتشتی، بهایی و مسیحی، بهیکاندازهازآزادیشسهمدارند، و دیگراسلحه و کشتن، جاییدرآننخواهدداشت. ماالگویآزادیخواهانجهانخواهیمشد، شمانیزالگویچریکهایمسلحشوید و اسلحههاراباسلاحقلم و مقاومتمدنیومعاوضهنمایید.
تادیگرشیونخشکیدننهالزندگیاحسانهایدیگرراسرندهیم.
جناب نویسنده محترم،ازنوشتهبظاهرهمدردیتان خون میچکد،خون قربانیان نظام جمهوری اسلامی در تمامیت آن این مطلب را نوشتهاید که گویا سبزها(گویا سبزها مجموعه واحدی هستند! که نیستند)و شما خود را نماینده تمام سبز هاهم معرفی کردهاید،میتوانستید بعنوان یک نفر اظهار نظر کنید وتعلقت را بهنگاه دارندگان این نظام راهمانطور که ابرازکردهاید داشته باشیدوخواننده را دچار توهم نکنید(هرچند جمهوری اسلامی چی کارشان توهم پراکنی است)،آقای محترم من هم مثل خایتان از دروغگو متنفرم،از شما میپرسم که30سال پیش چهکسی بود که عامدانه و بهدروغ گفت:"در مسجدجامع سنندج زن وفرزندان مسلمانهارا به گروگان گرفته اند" پس فرمان جهاد داد و سرازپا ناشناختهگانی چون شما از زمین و هوا،بهکردستان حمله ور شدند بهنام وبهحکم امامتان چه قتل عامها که نکردند،از حضرت عالی میپرسمHکدام سردارتان بود کهمیخواست"دانستههای"!جنگ چریکی آموخته درلبنانش رادر کردستان به محک آزمایش بگذارد؟ایا جز چمران کس دیگری بود؟(ادامهدارد)
بخش دوم)ممگر نه این بود که اولین انتخابات را در کردستان نگذاشتند برگزارشود؟که درآن هنگام کاندیدائی ازشهر سنندج گفت حال کهنمیگذارید رایمان رادر صنوقها بریزیم مطمئن باشید که این آرا تبدیل به گلوله خواهند شد ودرصندوق سینهمهاجمین به مردم کردستان جای خواهد گرفت"وچنین شد،از شمای به اصطلاح ضد خشونت میپرسم اولین شورای شهر که به امضای حضرات شورای انقلاب هم رسید،در سنندج نبود؟که صدالبته با شورای شهری که بعداز 20سال بهکار صرفاشهرداری میپردازد خیلی فرق داشت(در واقع ادغام امورفرمانداری وشهرداری را مد نظرداشت) حمله به چنین نهاد مدنی آن هم باحکم"جهاد" رابا دفاع برحق مردم یکی کردن نفس جنایت نیست. نمیدانم جنابتان کی هستید و جهکارهاید؟،اما میدانم به اصطلاح چیزی نوشته اید که بگوئید "بلهمردم کردستان ماهم دلمان برایتان میسوزد" تفو باد بر اشک تمساحیتان آبچه کردیدو میکنید "جمهوری اسلامی است در تمامیت آن"آقایان موسوی وکروبی پشت سکه همین حکومت فعلی هستند(نه یک کلمه بیشتر نهیک کلمه کمتر!)که جرسومهخشونت وتباهی انسانیت را در بطن خود دارد.جه میگوئید؟این همه کشتار این همه نا مردمی کافی نیست که اکنون جوانانرا به تبعیت ازنخست وزیر دوران قتل عامهای زندانیان سیاسی فرا بخوانید،با آب سبز،غسل تعمیدشان بدهید؟این کار جزیاری رساندن به خشونت چیز دیگری نیست.این را امثال شما نویسنده گان این نوع مقالات خوب میدانید.اما صد افسوس که تداوم درقدرت بودن آن روی سکه جمهوری اسلامی هنوز قربانی میطلبد و نویسندگانی چون شما شکاربانان این دیوصفتانیدو بس. دم از ایران میزنیدکدام ایران؟ بیشک محدودهحکومت اسلامی مورد نظر شماست ،عشق به میهن شماجزتعلق خاطر بهتابعیت جمهوری اسلامی چیزدیگری نیست،به زمین وآسمان میزنید تا توجیه گرجنایات آنطرف سکهتان باشید . واژه های مدنی به کار میبرید اما نابکارانه توجیه کشتن انسان وناحق جلوهدادن احقاق حق را مد نظر دارید،جناب نویسنده مقاله؛اگر خود شمادرزمان اولین حمله به کردستان تحت فرمان چمران بودهاید(اگر نه از پدران مهاجمتان بپرسید)شهر مریوان در مرداد ماه1358با این شعارساده شهر را تخلیه کرد "ما جنگ نمی خواهیم ولی تسلیم نمیشویم" آن وقت امثال شما مهاجمان وآنانیکه تسلیم نمیشوند را هم ارز قرار میدهید؟ زنده یاداحسان از تبار تسلیم نشدگان بود،چکامه جان باختنش یادآور حسین حلاج است که"چون پای بر نردبان نهاد حال پرسیدند گفت معراج مردان سر داراست وبرسردارشد" آری این ثمر سالها مبارزه بی امان است که نشان میدهد ملت کرد در ایران زندهاست وبرای آزادی ،دموکراسی وعدالت اجتماعی می جنگد وتاکنون جرثومه نکبت جمهوری اسلامی نتوانسته است بر این جنبش آزادی خواهانه پیروز شود،این دستاوردی انسانی است ومباد روزی کهبه غدر شمایان در دام آن روی دیگرسکه حکومت جمهوری اسلامی که اکنون حکم میراند گرفتار شود.نوشتهاید که گویا پایه های حکومت را لرزاندهاید، نهخیر ،درست برعکس،تمام تلاشتان این است که جنبشی که جوانه زده است را در زیر اوارتداوم جمهوری اسلامی بپژمرانید. در زمان حاضر احزاب موجود اپوزیسیون جمهوری اسلامی در کردستان ایران موافق مبارزه سیاسی بهشیوهمسلحانه نیستند،کدام اسلحه را در برابرکی زمین بگذارند،احسان اگرجرمش تعلق خاطر به "کومهله"بود محض اطلاع بگویم که این جریان سیاسی از بدو شکل گرفتنش باگرایش به مبارزه"سیاسی،توده ای،تشکیلاتی"و مرز بندی با مشی جریکی ویژگی خودرا در کردستان ،در سال 57 کهبه انقیاد جمهوری اسلامی درنیامده بود،نشان داد،آیا بهتر نیست کهازبرادران درحکومتتان بخواهید،که شڕشان را از کردستان بکنند،چگونه است که این سرزمین وطن هم چون شمای مدافع جمهوری اسلامی هست اما وطن احسانی که در آن به دنیا آمده، زندگی وکار میکند نیست؟
جناب نویسنده محترم،ازنوشتهبظاهرهمدردیتان خون میچکد،خون قربانیان نظام جمهوری اسلامی در تمامیت آن این مطلب را نوشتهاید که گویا سبزها(گویا سبزها مجموعه واحدی هستند! که نیستند)و شما خود را نماینده تمام سبز هاهم معرفی کردهاید،میتوانستید بعنوان یک نفر اظهار نظر کنید وتعلقت را بهنگاه دارندگان این نظام راهمانطور که ابرازکردهاید داشته باشیدوخواننده را دچار توهم نکنید(هرچند جمهوری اسلامی چی کارشان توهم پراکنی است)،آقای محترم من هم مثل خایتان از دروغگو متنفرم،از شما میپرسم که30سال پیش چهکسی بود که عامدانه و بهدروغ گفت:"در مسجدجامع سنندج زن وفرزندان مسلمانهارا به گروگان گرفته اند" پس فرمان جهاد داد و سرازپا ناشناختهگانی چون شما از زمین و هوا،بهکردستان حمله ور شدند بهنام وبهحکم امامتان چه قتل عامها که نکردند،از حضرت عالی میپرسمHکدام سردارتان بود کهمیخواست"دانستههای"!جنگ چریکی آموخته درلبنانش رادر کردستان به محک آزمایش بگذارد؟ایا جز چمران کس دیگری بود؟(ادامهدارد)
پاسخحذفبخش دوم)ممگر نه این بود که اولین انتخابات را در کردستان نگذاشتند برگزارشود؟که درآن هنگام کاندیدائی ازشهر سنندج گفت حال کهنمیگذارید رایمان رادر صنوقها بریزیم مطمئن باشید که این آرا تبدیل به گلوله خواهند شد ودرصندوق سینهمهاجمین به مردم کردستان جای خواهد گرفت"وچنین شد،از شمای به اصطلاح ضد خشونت میپرسم اولین شورای شهر که به امضای حضرات شورای انقلاب هم رسید،در سنندج نبود؟که صدالبته با شورای شهری که بعداز 20سال بهکار صرفاشهرداری میپردازد خیلی فرق داشت(در واقع ادغام امورفرمانداری وشهرداری را مد نظرداشت) حمله به چنین نهاد مدنی آن هم باحکم"جهاد" رابا دفاع برحق مردم یکی کردن نفس جنایت نیست. نمیدانم جنابتان کی هستید و جهکارهاید؟،اما میدانم به اصطلاح چیزی نوشته اید که بگوئید "بلهمردم کردستان ماهم دلمان برایتان میسوزد" تفو باد بر اشک تمساحیتان آبچه کردیدو میکنید "جمهوری اسلامی است در تمامیت آن"آقایان موسوی وکروبی پشت سکه همین حکومت فعلی هستند(نه یک کلمه بیشتر نهیک کلمه کمتر!)که جرسومهخشونت وتباهی انسانیت را در بطن خود دارد.جه میگوئید؟این همه کشتار این همه نا مردمی کافی نیست که اکنون جوانانرا به تبعیت ازنخست وزیر دوران قتل عامهای زندانیان سیاسی فرا بخوانید،با آب سبز،غسل تعمیدشان بدهید؟این کار جزیاری رساندن به خشونت چیز دیگری نیست.این را امثال شما نویسنده گان این نوع مقالات خوب میدانید.اما صد افسوس که تداوم درقدرت بودن آن روی سکه جمهوری اسلامی هنوز قربانی میطلبد و نویسندگانی چون شما شکاربانان این دیوصفتانیدو بس. دم از ایران میزنیدکدام ایران؟ بیشک محدودهحکومت اسلامی مورد نظر شماست ،عشق به میهن شماجزتعلق خاطر بهتابعیت جمهوری اسلامی چیزدیگری نیست،به زمین وآسمان میزنید تا توجیه گرجنایات آنطرف سکهتان باشید . واژه های مدنی به کار میبرید اما نابکارانه توجیه کشتن انسان وناحق جلوهدادن احقاق حق را مد نظر دارید،جناب نویسنده مقاله؛اگر خود شمادرزمان اولین حمله به کردستان تحت فرمان چمران بودهاید(اگر نه از پدران مهاجمتان بپرسید)شهر مریوان در مرداد ماه1358با این شعارساده شهر را تخلیه کرد "ما جنگ نمی خواهیم ولی تسلیم نمیشویم" آن وقت امثال شما مهاجمان وآنانیکه تسلیم نمیشوند را هم ارز قرار میدهید؟ زنده یاداحسان از تبار تسلیم نشدگان بود،چکامه جان باختنش یادآور حسین حلاج است که"چون پای بر نردبان نهاد حال پرسیدند گفت معراج مردان سر داراست وبرسردارشد" آری این ثمر سالها مبارزه بی امان است که نشان میدهد ملت کرد در ایران زندهاست وبرای آزادی ،دموکراسی وعدالت اجتماعی می جنگد وتاکنون جرثومه نکبت جمهوری اسلامی نتوانسته است بر این جنبش آزادی خواهانه پیروز شود،این دستاوردی انسانی است ومباد روزی کهبه غدر شمایان در دام آن روی دیگرسکه حکومت جمهوری اسلامی که اکنون حکم میراند گرفتار شود.نوشتهاید که گویا پایه های حکومت را لرزاندهاید، نهخیر ،درست برعکس،تمام تلاشتان این است که جنبشی که جوانه زده است را در زیر اوارتداوم جمهوری اسلامی بپژمرانید.
پاسخحذفدر زمان حاضر احزاب موجود اپوزیسیون جمهوری اسلامی در کردستان ایران موافق مبارزه سیاسی بهشیوهمسلحانه نیستند،کدام اسلحه را در برابرکی زمین بگذارند،احسان اگرجرمش تعلق خاطر به "کومهله"بود محض اطلاع بگویم که این جریان سیاسی از بدو شکل گرفتنش باگرایش به مبارزه"سیاسی،توده ای،تشکیلاتی"و مرز بندی با مشی جریکی ویژگی خودرا در کردستان ،در سال 57 کهبه انقیاد جمهوری اسلامی درنیامده بود،نشان داد،آیا بهتر نیست کهازبرادران درحکومتتان بخواهید،که شڕشان را از کردستان بکنند،چگونه است که این سرزمین وطن هم چون شمای مدافع جمهوری اسلامی هست اما وطن احسانی که در آن به دنیا آمده، زندگی وکار میکند نیست؟