۱۳۹۱ آذر ۲۱, سه‌شنبه

تن هایی که به خاطر سوء مدیریت، سوختند!





حادثه تلخ آتش سوزی در یکی از مدارس روستای "شین آباد" که به سوختگی شدید و مرگ چند تن از دانش آموزان بی گناه منجر گردید، این روزها در صدر اخبار وموضوعات مورد بحث در شبکه های اجتماعی است.
قرن ها میشود که بشر یاد گرفته از حوادث تلخ درس عبرت بگیرد. حتی بسیاری از اکتشافات علمی، حاصل بررسی علل وقوع حوادث ناگوار بوده است. اما، امروز ما با یک سیستم فربه و مسئولیت گریزی روبرو هستیم که نه تنها دنبال علت یابی صحیح نیست بلکه این فاجعه را که تنها یکی از هزاران حادثه ایست که خبر آن عمومی میشود، به خرابی بخاری ارج آن کلاس مربوط میداند. و حتما هم آقای وزیر، آنقدر سرشان به کارهای مهم مملکتی در راستای مدیریت جهانی مشغول است که وقت ندارند به این فکر کنند چرا باید آن بخاری خراب بوده باشد؟
هدف این نوشتار، نقد مدیریت ناکارآمد چنین سیستمی نیست، چرا که وقتی کلیت سیستم فاسد و منبع مشروعیت مبتنی بر امور ماوراء طبیعه باشد، از یکی از اجزاء آن انتظار بیشتری نمیرود. اما اگر منبع مشروعیت اقبال عمومی بود، آنگاه آقای وزیر آموزش پرورش از همان روزی که به این سمت منتصب شدند، نگران آن بود که نکند در دور افتاده ترین روستای این کشور اتفاقی رخ دهد که مسئولیتش با او باشد. اگر چنین بود، شاید آن روز آقای وزیر، به فکر آن بود که یک بخشنامه جامع پیرامون امنیت مدارس کشور به تصویب هیئت دولت برساند. لازم نبود بودجه میلیاردی صرف تامین امنیت مدارس شود. در آن بخشنامه میشد گروهی از معلمین هر مدرسه عضو هیئتی به نام ایمنی مدارس باشند. موارد خطر در آن بخشنامه میتوانست با مشورت سازمان های مرتبط با حوادث غیر مترقبه، معین گردد و این هیئت ایمنی مدارس، بصورت هفتگی مسئول بررسی مفاد مندرج در بند ایمنی سیستم های گرمایشی در ماه های سرد سال باشند.
شاید به نظرتان این راه حل در کوچه پس کوچه های بن بست سیستم بروکراتیک جمهوری اسلامی گم میشد. اما میتوان پرسید که آقای وزیر، که حتما تا حالا به صورت صوری به چند مدرسه از مدارس این مملکت به عنوان حتی بازرسی سرزده، برایشان جای سئوال نبوده که چرا در این کلاس های درس، حداقل یک کپسول آتش نشانی برای مواقع خطر نصب نشده است؟
چند ساعتی وقت صرف آن کردم که آمار تعداد کل مدارس کشور را به دست بیاورم، اما هرچه در وب گشتم، نبود. لذا با در نظر گرفتن آمار وزیر نامحترم آموزش و پروش " در حال حاضر 12ميليون و300 هزار دانش‌آموز در كشور وجود دارد" و با فرض این که در هر کلاس درس، تنها بیست دانش آموز نشسته باشد، که فرض بسیار خوش بینانه ای است برای یافتن ماکزیمم بودجه مورد نیاز جهت خرید و تجهیز کلاس ها به یک کپسول آتش نشانی یک لیتری بیوورسال به مبلغ 10 هزار تومان، به مبلغ 6 میلیارد و 150 میلیون تومان ناقابل رسیدم. با فرض تورم و نوسان قیمت در بازار، میتوان این مبلغ را تا ده میلیارد تومن هم حتی افزایش داد. مبلغی که در برابر ردیف بودجه وزارت آموزش و پرورش، همچون سوزنی در انبار کاه می ماند؟!
راستی در این مملکت، سازمان عریض و طویلی به نام سازمان نوسازی و تجهیز مدارس وجود دارد با ردیف بودجه چند هزار میلیارد تومنی که بودجه سال 89 آن در استان آذرباییجان غربی  517میلیون تومان بوده. اگر تنها  یک سوم بودجه تنها یکساله این سازمان در استان آذرباییجان غربی، صرف چنین اقدام ضروری در نصب کپسول آتش نشانی در مدارس و آموزش معلمین و دانش آموزان آن استان در نحوه صحیح استفاده از آن شده بود، امروز تمامی آن دانش آموزان پشت نیمکت هایشان بودند نه در بیمارستان و قبرستان!



۱ نظر:

  1. جالبه، واقعا جالبه، من قبل از رسیدن به این پست داشتم قیمت کپسول خاموش کردن آتش رو بررسی میکردم. به علاوه ی قیمت smoke detector و اینکه در حجم عمده چطوری میشه وارد ایران کردو مدرسه به مدرسه رفت توزیع کرد.
    من جدا به این نتیجه رسیدم، باید دولت یا آموزش و پرورش رو دور زد. در مملت ما با مشت کوبیدن رو درب دولت و انتظار برای اینکه گهی بخورند، بی جاست.
    میشه سالها منتظر نشست که آقایون برند و یک دیکتاتور دیگه بیاد، یا میشه متمول های مملکت جریان های فرهنگی اجتماعی مملکت رو به دست بگیرند.

    پاسخحذف