بازگشت مهدی هاشمی به ایران، حتما دلایلی دارد. سخن گفتن از دلایل قطعی این بازگشت شاید کار آسانی نباشد، اما میتوان گمانه زنی هایی در این باره داشت. عمومی ترین این گمانه زنی ها که این روزها بسیاری آن را عنوان میکنند، آن است که بازگشت وی، عملا کارتی را که مخالفین تندور هاشمی پدر در مواقع حساس آن را به بازی میگرفتند تا نبض تحرکات وی را کندتر کنند، خواهد سوزاند.
اما آیا این دلیل اصلی است؟ در این سه سال، همواره بازگشت وی چنین کارکردی داشت، پس چرا حالا؟
عده ای ممکن است بگویند بدلیل وضعیت کنونی حکومت و پتانسیلی که هاشمی برای تحرک میبیند، این بازگشت فواید بیشتری از گذشته داشته طوری که خانواده هاشمی را مجاب به انتخاب چنین حرکتی کرده است. این استدلال همچنین این مورد را نیز شامل میشود که از میزان حساسیت گروه های تندروتر حاکمیت به دلیل کم شدن توان اعتراضی جنبش سبز نسبت به اتفاقات گذشته کاسته شده است و لذا برخورد تندی با مهدی هاشمی احتمالا صورت نخواهد گرفت. بازگشت وی مسلما به ضرر گروه های تندرو میباشد و بازداشت شبانه فائزه هاشمی و یا تجمعات سفارشی جهت ترساندن وی از بازگشت به کشور، شواهدی در درستی این نظریه میباشد. این استدلال ها البته بیراه نیستند، اما شاید همه ماجرا نباشد.
نگارنده اعتقاد دارد که فاکتورهای دیگری نیز میتواند در این تصمیم موثر باشند. گمانه زنی نگارنده آن است که که بازگشت مهدی هاشمی به ایران، در آماده سازی شرایط برای برخورد با تیم احمدی نژاد میتوان جست. شاید حمله های بی سابقه امروز باهنر و الیاس نادران در مجلس که دولت احمدی نژاد را عملا متهم به خیانت و فساد مالی کرده اند، بی ربط به این سناریو احتمالی نباشد. یعنی طبق توافق هایی که بین ائتلافی از برخی جناح های اصولگرا صورت گرفته، قرار شده که بهانه های احتمالی بدنه طرفدار احمدی نژاد جهت اعتراض به برخوردهای احتمالی حکومت با تیم وی عملا ازآن ها ستانده شود. یعنی فضایی ایجاد شود که گفته شود با هر نوع تخلفی و در هر سطحی دارد برخورد صورت میگیرد. شاید خامنه ای هم در این فضا مجاب شود که اندکی از مواضعش کوتاه بیاید. در این صورت بازگشت و بازداشت مهدی هاشمی و زندانی شدن فایزه هاشمی، بهای حذف احمدی نژاد خواهد بود.
رویدادهای چند روز آینده سهم این گمانه زنی از حقیقت را تعیین خواهد کرد