۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

سخنان خاتمی و انتخابات پیش رو

با توجه به اهانت مدیران بالاترین به شخصیت کاربری صاحب این وبلاگ در بالاترین، به اشتراک گذاری مطالب این وبلاگ در بالاترین، به هیچ وجه مجاز نمی باشد


فضای سیاسی کشور این روزها، عرصه بازخوردها به سخنان سید محمد خاتمی در باره کف شرایط برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات بعدی بود. سخنان امثال جنتی، نشان داد که بخش تندور حاکمیت به هیچ وجه زیر بار چنین شرایطی نمیخواهد برود. این سوی  دیگر میدان نیز، نیروهای تندرو تر تغییر طلب، استقبال چندان خوبی از صحبت های سید محمد خاتمی نکردند.
نگارنده اعتقاد دارد که صحبت های سید محمد خاتمی، بازگویی شرایطی بود که میرحسین موسوی، در بیانیه هاش به وضوح به آن ها اشاره کرده بود. نیروهای تندرو تر تغییر طلب بیشتر از روی احساسات، و با این پیش فرض که خاتمی خواهان حضور در انتخابات پیش روست، به این سخنان اعتراض کردند. اما جای شگفتی است که حتی به خود سخنان خاتمی نیز توجه نداشته اند.
خاتمی میگوید"کف شرایط برای حضور"، و وقتی شرایطش را مرور میکنیم، مشخص میشود که چالشی برای نیروهای درون حاکمیتی ایجاد کرده است. این سخنان خاتمی به وضوح این معنا را میدهد که اگر این شرایط مهیا نشود، در انتخابات شرکت نخواهیم کرد.
گمانه زنی بر این موضوع که آیا حاکمیت این شرایط را خواهد پذیرفت یا نه، چندان سخت نیست. تحلیل عملکرد آتی حاکمیت در این باره، از طریق توازن نیروهای درون حاکمیتی میگذرد. طیف تندرو راست، کودتاچیان، نشان داده اند که به هیچ وجه حاضر به آرام شدن فضای کشور نیستند. جدال آن ها تنها با نیروهای اصلاح طلب نیست، بلکه با تمامیت نیروهای منتقد می باشد. عملکرد آنان نشان داد است که در فرصت بدست آمده، نیروهای محافظه کار را نیز از عرصه قدرت کنار خواهند نهاد. نیروهای محافظه کار، به خوبی این داستان را می دانند. و این که کنار گذاشتن نیروهای محافظه کار برای کودتاچیان،  بدلیل فقدان پایگاه اجتماعی در بین مردم ، بسیار سهل تر از حذف اصلاح طلبان می باشد.  با این فرض، که بیشتر به یقین می ماند، میتوان نتیجه گرفت که کودتاچیان به هیچ روی حضور شریک در قدرت را در انتخابات بعدی تحمل نخواهند کرد.
بار دیگر به صحبت های خاتمی برمیگردیم و واکنش منفی حاکمان را به این پیشنهاد بررسی میکنیم. رد این خواسته ها از سوی حاکمیت، یعنی حتی به فرض شرکت اصلاح طلبان در انتخابات، خروجی چیزی جز شکست اصلاح طلبان نیست. زیرا عقبه اجتماعی را  با این شرکت از دست خواهند داد. در زمانی که کلیت جامعه در حمایت از اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کردند، تقلب سال گذشته رخ داد، حال که حتی مردم نیز شرکت نخواهند کرد، اوضاع بدتر می شود. از سوی دیگر شرکت در انتخاباتی که رقیب شرایط حضور را نپذیرفته است، چه معنایی می تواند داشته باشد؟ پس می توان مطمئن بود که اصلاح طلبان در صورت رد این پیشنهادات، به هیچ وجه در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
اما عدم شرکت اصلاح طلبان، چه تاثیری بر توازن قوا در جناح راست خواهد گذاشت؟ صریح ترین جواب به این سئوال، حذف نیروهای سنتی تر و محافظه کار، توسط نیروهای تندرو کودتا خواهد بود. در انتخاباتی که مردم به هیچ وجه شرکت نکنند، محافظه کاران سهم ضعیفشان از قدرت را نیز خواهند باخت. این نکته ای است که باید در پس پیشنهادات خاتمی دید. نگارنده اعتقاد دارد که صحبت های خاتمی، در حقیقت باز کردن فضای تعامل بیشتر نیروهای اصلاح طلب با نیروهای سنتی و محافظه کار جناح راست می باشد.  به زبان ساده تر، سخنان خاتمی، نیشتری بود به نیروهای درون حاکمیتی که اگر ما نباشیم، شما را هم از کشتی نظام بیرون پرتاب خواهند کرد.
پذیرش شرایط خاتمی از سوی حاکمیت چندان معقول به نظر نمیرسد، چون پذیرفتن این شرایط همانا، و فروریختن پایه های قدرت لرزانشان، همانا! از منظر  برنامه کودتاچیان هم به این قضیه بنگریم، باز به این نتیجه خواهیم رسید. ساده بینی است که فرض کنیم گروهی، هزینه های سنگین داده است که با تقلب، کشتار ، تجاوز و به واسطه سرنیزه، بر مردم حکومت کند و آن گاه که در اوج قدرت می باشد، بخواهد به رقیبی که اگر بتواند حتی او را خواهد کشت، امتیاز بدهد. امتیازی که جواب معادله را مشخص میکند، و این جواب چیزی نیست جز نابودی تمام هزینه هایی که برای بسط قدرتشان داده اند.
پیشنهادات خاتمی، سبب تحرک نیروهای سنتی  و محافظه کار راست خواهد شد تا بتوانند اصلاح طلبان را راضی به حضور در انتخابات نمایند. این تلاش، مسلما سبب افزایش اصطکاک بین آن ها و نیروهای تندرو تر خواهد شد. اصطکاک هایی که نشانه هایش را این روزها در روابط مجلس - شورای نگهبان و مجلس – دولت  نیز میتوان مشاهده کرد. این که آیا این نیروها قادر خواهند بود تا از شخص خامنه ای، امتیازهایی در این جهت بگیرند یا نه، چندان مشخص نیست. اما با این فرض که آن ها نتوانند حاضر به متقاعد کردن حاکمیت به کف مطالبات خاتمی شوند، مسلما خود آن ها نیز به این انتخابات نمایشی تن نخواهند داد. با این پیش فرض که جواب رد به پبشنهادات خاتمی، جواب حاکمیت خواهد بود، باید تحولات را دید و سنجید.
به بیان ساده تر، انتخابات پیش رو، نقطه اتحاد نیروهای تغییر طلب و نیروهای محافظه کار و سنتی خواهد شد، اگر حاکمیت به شرایط خاتمی گردن ننهد و تنها خروجی آن نیز عدم شرکت در انتخابات می باشد.
با فرض وقوع چنین سناریویی، عملکرد مطلوب جنبش سبز باید چه باشد؟ صحبت های خاتمی از سر تدبیر بوده است. اما بهتر آن بود که خاتمی با وضوح بیشتری این شرایط را مطرح میکرد و بازه زمانی مشخصی را برای پاسخ رسمی حاکمیت تعیین مینمود. به نظر میرسد که بهترین بازی برای نیروهای اصلاح طلب، تعیین یک بازه زمانی مشخص برای جواب رسمی حاکمیت به این خواسته ها باشد. عملا با تعیین این بازه زمانی، درگیری های درون جناح راست، به بیشینه مقدار خویش خواهد رسید.  و چنانچه جواب منفی بود، پرونده جدیدی را حاکمیت  ناخواسته باز کرده است. این پرونده تحریم انتخابات می باشد. چون گزینه دیگری در صورت جواب منفی بودن پاسخ حاکمیت،  نمیتوان متصور شد.
در صورت وقوع چنین گذاری به سمت تحریم، باید دانست این گذار گذاری  بسیار مهمی می باشد. هرچند کودتاچیان تنها این راه را بازگذاشته اند، اما شروع این راه، شرایط کشور را به شدت تغییر خواهد داد. محافظه کاران و نیروهای سنتی، مجبور خواهند بود که بین حذف به دست کودتاچیان و یا یک شریک برای جنبش سبز، یکی را انتخاب نمایند. که عقلانی تر، بودن در قامت یک شریک است تا حذف کامل به دست تندروها.
در صورت گشوده شدن پرونده تحریم، باید جنبش سبز، از موضع فعالانه با آن برخورد نمایند، نه از موضع انفعال. انتخابات مجلس هفتم، مثال روشنی از عدم شرکت منفعلانه بود. چنین عدم شرکتی هیچ ماحصلی در خورد ندارد. اما چنانچه تحریم فعالانه انتخابات در پیش گرفته شود، فوایدی در خود خواهد داشت. حسن اصلی این گزینه، عدم خروج از استراتژی اطلاح طلبی است. اما مردم، به صورت فعالانه، عدم حضور تعمدی شان را نشان خواهند داد. اما موفقیت این استراتژی در گرو دو چیز است. 1- اتحاد اکثریت جامعه بر روی گزینه تحریم، 2- فعال شدن مدیران جنبش برای سازمان دهی برنامه هایی در این جهت.  این گزاره ها برای یک برنامه تحریم فعالانه پیش شرط هستند، و گرنه باید گفت که ماحصلی از آن خارج نخواهد شد.
به هر روی باید منتظر پاسخ رسمی حکومت به پیشنهادات سید محمد خاتمی بود و واکنش رهبران جنبش سبز به پاسخ احتمالی "نه" حاکمیت بود. اما آن چه مشخص و بدیهی است که قربانی اصلی جواب "نه" کودتاچیان به پیشنهادات خاتمی، محافظه کاران و نیروهای سنتی جناح راست خواهند بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر